این جریان سیاسی که تا پیش از حادثه بالگرد دارای مرزبندی با دولت شهید رئیسی بود و حتی به اذعان خود آن مرحوم، جلیلی حاضر به پذیرش پست و سمت در دولت سیزدهم نشده بود پس از شهادت ایشان، علم امتداد دولت رئیسی را به دست گرفت و با تحریف روابط جلیلی-رئیسی در فاصله ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ که بخش مهمی از آن در موضوع احیای برجام قابل توضیح است، وارد کارزار انتخابات شد و از نامزد نشدن محمد مخبر نهایت استفاده را برد و با انتصاب منصوری به ریاست ستاد انتخاباتی در قامت نامزد امتداد شهید رئیسی قرار گرفت.
این جریان سیاسی اما پس از شکست در انتخابات که از سوی اکثر مراکز نظرسنجی پیشبینی شده بود، بدون اندکی مکث وارد انتخابات ۱۴۰۷ شد و جلیلی با بیم از دست رفتن آرای خود که میتواند ناشی از عدم مسئولیت اجرایی او در چهار سال آینده باشد به عرصه رقابت با دولت مستقر وارد شده و جلسه سایه رأی اعتماد برگزار کرد، با رؤسای ستادش جلسه گذاشت، به سفر استانی رفت تا موتور کمپینش خاموش نشود.
فراتر از رقابت سیاسی با دولت پزشکیان اما رفتارهای چهرههای نزدیک به جلیلی در مدت اخیر خاطره رقابت اصلاحطلبان رادیکال با نظام سیاسی و حاکمیت را در دهه ۷۰ و ۸۰ زنده میکند. یکی از تلخترین این رفتارها به توئیت حسن روزیطلب باز میگردد که در اعتراض به دیدار ظفرقندی با نماینده رهبری در نهاد نمایندگی از واژه «پادگان اشرف» استفاده کرد که یک توهین غیرقابل باور محسوب میشود. روزیطلب از مدیران ارشد معاونت سیاسی صداوسیما است که از حامیان جلیلی محسوب میشود و مشخص نیست در ذهن او و همفکرانش چه میگذرد که چنین ادبیات خطرناکی را به کار میبرد.
دیگر رفتار عصبی و اشتباه این طیف از سوی امیرحسین ثابتی در جریان رأی اعتماد صورت گرفت. او با ادبیات نامناسب و لحن اشتباه از عبارت «یک نفر» در توصیف رهبری سخن گفت و باب ادبیات مولوی و ارشادی را پشت تریبون مجلس باز کرد و منشأ مناقشه در فضای سیاسی کشور شد. ثابتی از نزدیکترین چهرهها به سعید جلیلی است که او را در ثبتنام انتخاباتی همراهی کرد.
مورد جدید رفتارهای این طیف به ادبیات زشت و هتاکانه مقداد خداداد برمیگردد که به بدترین نحو نسبت به چهرههای نظامی و سرداران سپاه توهین میکند که به دلیل موهن بودن این ادبیات، امکان انتشار آن را نداریم. مقداد از نزدیکان جلیلی است که در ویدئویی که در عراق ضبط کرده، علاوه بر توهینهای بیسابقه به قالیباف، با ادبیات زشتی نسبت به سردار قاآنی و سردار حاجیزاده سخن میگوید که بیشتر از هر چیز خطر بازتولید منش فرقهگونه انحرافی را یادآوری میکند.
در این میان اما سعید جلیلی رفتهرفته شبیه حامیانش میشود و درحالیکه هوادارانش او را نماد تقوای فردی و سیاسی میدانند؛ اما نهتنها در مقابل این حجم توهینهای افراد نزدیک به خود به دیگران سکوت میکند که در ویدئوی کربلای خود نشان داد که شبیه حامیانش شده است. در این ویدئو او در مقابل نوجوانی که میگوید؛ «اگر قالیباف کنار میرفت، جلیلی پیروز میشد»، میخندد و سکوت میکند. این در حالی است که نهتنها خود او هیچگاه در جلسات سخنی از انصراف قالیباف نگفته که افرادی چون رسایی در ستادش اعلام کردند که قالیباف نباید انصراف دهد و از مخالفان اجماع بودند. اکنون چه شده که از اجماع سخن میگویند؟ درعینحال سوال بزرگی که جلیلی باید به آن پاسخ دهد این است که چرا در دور دوم که کل جریان انقلاب از او حمایت کرد، در مشارکت ۵۰ درصدی مقابل پزشکیان شکست خورد. جلیلی نهتنها به این سوالها پاسخ نمیدهد که متأسفانه تبدیل به یکی از هواداران خود شده است.
جلیلی و حامیانش حق دارند در فضای سیاسی کشور فعال باشند، کار سیاسی کنند و دولت و مجلس را نقد کنند؛ اما استفاده از ادبیات «یک نفری»، «پادگان اشرف»، «توهین به سرداران» و دمیدن در اختلافهای جبهه انقلاب نهتنها حق آنان نیست، بلکه خطر تبدیل شدن به جریانی انحرافی و تکفیری را گوشزد میکند که دیگران را باطل و خود را حق میپندارند؛ منشی که بیشتر از هر چیز منش احمدینژاد و عدالتخواهان افراطی را که بعدها از ولایت عبور کردند، یادآوری میکند.
اکنون وقت آن است که سعید جلیلی اجازه گسترش چنین خطایی را ندهد و مقابل انحرافها بایستد، وگرنه راه زیادی میان آنچه حامیان او می پیمایند با سرنوشت احمدینژادیها وجود ندارد. چهبسا اگر به موقع وارد نشود، این موج خطرناک او را هم خواهد برد.
این روزها درحالیکه بسیاری از اصلاحطلبان به دنبال بازگشت به نظام هستند و سعی دارند از طیف رادیکال و ساختارشکن فاصله بگیرند، سرعت زیاد راست رادیکال میتواند تبدیل به یک آسیب بزرگ برای فضای سیاسی کشور شود که جلیلی نمیتواند بهعنوان مدعی میدانداری برخی طیفها از مسئولیت خود عبور کند. جلیلی باید عبرت اصلاحطلبان رادیکال و احمدینژادیها را مقابل بگذارد و اجازه ندهد که حامیانش تبدیل به رقیب نظام شوند.
در صورتی که جلیلی وارد چنین میدانی نشود، این وظیفه بقیه جبهه انقلاب است که این طیف را امر به معروف و نهی از منکر کنند و در صورت اثر نکردن، مرزبندی خود را با این طیف علنی و شفاف کنند. بسیاری از هواداران، این طیف دل در گروی انقلاب دارند و حتما با امثال خداداد تفاوت دارند و از این جهت جبهه انقلاب برای روشنگری این افراد وظیفه به گردن دارد.
منبع :
صبح نو
source