فولکسواگن SP2 کوپهٔ اسپرتی بود که در اوایل دههٔ ۷۰ با استفاده از پیشرانهٔ هوا خنک تخت بیتل برای بازار برزیل تولید شد.
فولکسواگن یکی از شناختهشدهترین خودروسازان جهان محسوب میشود که در بیشتر بازارها حضور دارد و مدلهای مشهور زیادی مثل پاسات و گلف را تولید میکند. بااینحال، در تاریخ این شرکت، مدلهای کمیابی هم وجود دارد که به دلیل تولید پایین و عرضه در یک بازار خاص، چندان شناختهشده نیستند. یکی از این خودروها، SP2 نام دارد. این خودرو تلاش فولکسواگن برای ساخت یک کوپهٔ اسپرت مخصوص بازار برزیل بود. در ادامهٔ تاریخچهٔ این کوپهٔ ناشناختهٔ آمریکایی را مرور خواهیم کرد.
خودروهای اسپرت در برزیل
در برزیل قوانین واردات بسیار سختگیرانهای وجود داشت که ورود خودروهای خارجی را بشدت محدود میکرد. به همین دلیل، تولیدکنندگان محلی زیادی در این کشور با استفاده از پیشرانهها و شاسی خودروسازان بزرگ اقدام به تولید خودروهایی در قالب کیت کار میکردند. بسیاری از این خودروها روی پلتفرمهای فولکسواگن ساخته میشدند که ازجملهٔ آنها میتوان به بیانکو S و پوما GT اشاره کرد که به ترتیب بر پایهٔ شاسی فولکسواگن تایپ ۳ و کارمن گیا شکل گرفته بودند. فولکسواگن با دیدن این خودروهای بومی پرشمار، تصمیم به ساخت مدلی خاص برای بازار برزیل گرفت و بدین ترتیب، SP2 متولد شد. خودرویی که الهامبخش تیم فولکسواگن برای ساخت SP2 شد، پوما GT بود. ابتدا یکی از مدیران فولکسواگن به پوما پیشنهاد کرد که این خودرو را در یک نمایشگاه خودرو در برزیل در غرفهٔ فولکسواگن به نمایش درآورد ولی بعداً، یکی دیگر از مقامات فولکسواگن ایدهٔ بهتری را مطرح کرد که ساخت خودرویی جدید توسط خود فولکسواگن برای پاسخ دادن به مدلهای اسپرت برزیلی بود.
پاسخ فولکسواگن به پوما
شرکت پوما در دههٔ ۶۰ توسط یک مهاجر ایتالیایی بنام «رینو مالزونی» در برزیل تأسیس شد. این شرکت در خودروهای اولیهٔ خود قطعات موردنیاز را از شعبهٔ برزیلی شرکت آلمانی دکاو میگرفت ولی در اواخر دههٔ ۶۰ وقتی فولکسواگن بهطور کامل دکاو را در اختیار گرفت، پوما موفقترین محصول خود یعنی GT را با استفاده از شاسی فولکسواگن کارمن گیا و پیشرانهٔ بیتل تولید کرد. فولکسواگن پس از مشاهدهٔ موفقیت پوما در برزیل، تصمیم به ساخت خودروی اسپرتی با استفاده از پیشرانهٔ بیتل گرفت. این پروژه که Project X نام گرفت، توسط «رودولف لیدینگ» که تازه برای مدیریت بخش برزیلی فولکسواگن وارد این شرکت شده بود، رهبری میشد. وی پروژه را در سال ۱۹۷۰ آغاز و حتی خودش روی برخی طرحهای اولیه کار کرد. هدف او ساخت خودرویی بود که نهتنها اسپرت و جذاب باشد بلکه کاربردی بوده و بتواند نظر بانوان را جلب کند. به همین دلیل، لیدینگ از همسرش برای بهبود طراحی SP2 کمک گرفت. سرانجام نتیجهٔ نهایی این پروژه در سال ۱۹۷۱ معرفی و مدت کوتاهی بعد در سال ۱۹۷۲ برای فروش عرضه شد. طراحی قسمت جلوی این خودرو که به دماغ کوسه شهرت یافت، بعداً بر دیگر خودروهای فولکسواگن مثل تایپ ۴ هم تأثیر گذاشت.
بیتل با لباس جدید
برای SP2 از پیشرانهٔ ۱.۷ لیتری چهار سیلندر تخت هوا خنک بیتل استفاده شد. در این نسخه از موتور تخت فولکسواگن که با نام چمدان شناخته میشد، فن خنککننده در انتهای میللنگ قرار داشت که باعث کاهش ارتفاع موتور میشد. این پیشرانه تنها ۶۵ اسب بخار قدرت تولید میکرد. برای انتقال نیرو هم از گیربکس چهار سرعتهٔ دستی فولکسواگن تایپ ۳ استفاده شد که برای هماهنگی با چرخهای کوچکتر SP2 اصلاح شده بود. حاصل کار این قوای محرکه اما چندان چشمگیر نبود زیرا ۱۷.۴ ثانیه طول میکشید تا SP2 بتواند از صفر به سرعت صد کیلومتر بر ساعت برسد. به همین دلیل، هرچند حروف SP مخفف سائوپائولو بود ولی برزیلیها به این خودرو لقب Sem Potencia دادند که به معنای فاقد قدرت در زبان پرتغالی است.
شاسی قرضی
هرچند پیشرانهٔ SP2 از بیتل گرفته شد ولی فولکسواگن تصمیم گرفت شاسی را از نسخهٔ محلی تایپ ۳ قرض بگیرد که بین سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰ در برزیل تولید میشد. شاسی این خودرو فولادی بود و به همین دلیل برای کوپهٔ اسپرت فولکسواگن انتخاب شد.
SP1، برادر فراموششدهٔ SP2
در کنار SP2، یک نسخهٔ ضعیفتر و با تجهیزات کمتر هم با نام SP1 تولید شد. این مدل از نسخهٔ کوچکتر ۱.۶ لیتری همان پیشرانهٔ SP2 استفاده میکرد که تنها ۵۴ اسب بخار قدرت داشت. SP1 همچنین بسیار سادهتر بود و با صندلیهای معمولی بدون تودوزی چرمی ارائه میشد و از آمپر دمای روغن، ساعت و چراغ مطالعه هم بیبهره بود. تولید این مدل در جولای ۱۹۷۴ پس از ساخت تنها ۸۸ دستگاه خاتمه یافت.
سرانجام و میراث فولکسواگن SP2
هرچند SP2 به دلیل ظاهر جذبش مورد تحسین قرار گرفت ولی فروش پایینی داشت و تا زمان خاتمهٔ تولید در سال ۱۹۷۶، مجموعاً ۱۰,۲۰۵ دستگاه از آن ساخته شد. از این تعداد، ۶۸۱ دستگاه به خارج از برزیل صادر شدند. SP2 هیچ جایگزین مستقیمی نداشت اما فولکسواگن مدت کوتاهی پس از توقف تولید این خودرو، کار روی طرحی بنام SP3 را آغاز کرد. برای این خودرو دو گزینهٔ مختلف در نظر گرفته شده بود. گزینهٔ اول بسیار شبیه به SP2 بود ولی پیشرانهٔ تخت بیتل با موتوری متعلق به پاسات جایگزین میشد. این ایده به مرحلهٔ کانسپت رسید و قرار بود در سال ۱۹۷۸ رونمایی شود اما درنهایت منتفی شد. ایدهٔ دوم برای SP3 اما تغییراتی اساسیتر را به دنبال داشت و شامل استفاده از پلتفرم جدید دیفرانسیل جلو با پیشرانهٔ آب خنک میشد. بااینحال، فولکسواگن از ادامهٔ این پروژه هم صرفنظر کرد. پسازاین، یک شرکت برزیلی بنام داکون، این پروژه را قرض گرفت و تلاش کرد آن را ادامه دهد. ظاهر کلی کانسپت داکون شبیه SP2 بود ولی به دلیل استفاده از پیشرانهٔ آب خنکی که برخلاف گذشته حالا در جلو قرار گرفته بود، روی دماغهٔ خودرو جلوپنجره طراحی شده بود. از این خودرو یک نمونهٔ واقعی ساخته شد ولی ازآنجاییکه به دلیل خاتمهٔ تولید SP2 داکون به قطعات فولکسواگن دسترسی نداشت، پروژه در سال ۱۹۷۶ لغو شد.
source