آمارها تکاندهندهاند؛ روزانه بیش از ۵۰ نفر در جادههای ایران جان خود را از دست میدهند، یعنی معادل سقوط صدها هواپیمای مسافربری در سال! اگر این فاجعه در هر حوزهای غیر از جادهها رخ میداد، جامعه جهانی در شوک فرو میرفت و دستگاههای اجرایی مجبور به پاسخگویی میشدند. اما چرا این حجم از مرگومیر جادهای در ایران عادی شده است؟ چرا هیچ اقدام جدی و کارآمدی برای کاهش این بحران صورت نمیگیرد؟


اقتصادی که در جادهها از دست میرود
بر اساس گزارش رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، هر مرگ ناشی از تصادف ۱۸ میلیارد تومان خسارت اقتصادی به کشور وارد میکند. با در نظر گرفتن آمار سالانه بیش از ۱۵ هزار کشته در تصادفات، مجموع خسارات سالانه به بیش از ۲۷۰ هزار میلیارد تومان میرسد! این مبلغ معادل بودجه چندین وزارتخانه و برابر با پروژههای عظیم عمرانی در کشور است.
علاوه بر آن، تصادفات ۷ درصد از تولید ناخالص ملی را میبلعد. در کشوری که اقتصاد آن تحت فشارهای مختلف قرار دارد، این آمار نشانهای از بحران عظیم مدیریت و سوء برنامهریزی در حوزه حملونقل و ایمنی جادهای است.
مسئولیت بر گردن کیست؟
وقتی از مسئولیت صحبت میکنیم، سازمانهای متعددی زیر ذرهبین قرار میگیرند:
- وزارت راه و شهرسازی: عدم توسعه مناسب زیرساختهای جادهای و نبود استانداردهای ایمنی در بسیاری از راههای کشور، یکی از عوامل اصلی تصادفات است. جادههای پر از چاله، عدم نورپردازی مناسب، نبود گاردریلهای استاندارد و نقاط حادثهخیز بیشماری که سالهاست اصلاح نشدهاند، همه از کمکاریهای این وزارتخانه است.
- پلیس راهور: اعمال قوانین رانندگی در ایران بهشدت سلیقهای و ناکارآمد است. هنوز هم بسیاری از رانندگان بدون داشتن مهارت کافی گواهینامه دریافت میکنند، دوربینهای کنترل سرعت محدودند، و نظارت کافی بر تخلفات جادهای دیده نمیشود.
- صنعت خودروسازی: تولید خودروهای ناایمن و بیکیفیت، یکی دیگر از دلایل بالای مرگومیر در جادههای کشور است. خودروسازانی که سالهاست بدون نظارت جدی، خودروهایی با ایمنی پایین به مردم تحویل میدهند، نقش بزرگی در این تراژدی ایفا میکنند.
- فرهنگ رانندگی: بخش قابلتوجهی از تصادفات به دلیل رفتارهای پرخطر رانندگان رخ میدهد. سرعت غیرمجاز، سبقتهای نابجا، عدم استفاده از کمربند ایمنی و استفاده از موبایل هنگام رانندگی از جمله مواردی هستند که نیاز به فرهنگسازی جدی دارند.
مقایسه با سایر کشورها
کشورهای توسعهیافته سالهاست که با کاهش سرعت مجاز، اعمال قوانین سختگیرانه، توسعه حملونقل عمومی و افزایش ایمنی خودروها توانستهاند آمار تصادفات را به حداقل برسانند. در کشوری مثل سوئد، که مدل «چشمانداز صفر» را برای کاهش تلفات جادهای اجرا کرده، سالانه کمتر از ۲۰۰ نفر در تصادفات کشته میشوند. اما در ایران، باوجود وعدههای بیشمار، آمار کشتهها همچنان بالاتر از میانگین جهانی و منطقهای است.
راهکارها چیست؟
برای کاهش این بحران، باید اقدامات جدی و ساختاری انجام شود:
- اصلاح زیرساختهای جادهای: بهروزرسانی و ایمنسازی جادهها، نصب دوربینهای بیشتر، اصلاح نقاط حادثهخیز و توسعه مسیرهای جایگزین.
- افزایش ایمنی خودروها: تصویب استانداردهای سختگیرانهتر برای خودروهای داخلی و ایجاد رقابت واقعی در بازار خودرو.
- تقویت نظارت پلیس راهور: افزایش تعداد دوربینهای نظارتی، جریمههای سنگینتر برای تخلفات جدی، و نظارت دقیق بر فرآیند صدور گواهینامه.
- آموزش و فرهنگسازی: از مدارس گرفته تا رسانهها، باید فرهنگ رانندگی ایمن را بهعنوان یک اصل مهم در جامعه نهادینه کرد.
نتیجهگیری
مرگ روزانه دهها ایرانی در جادهها یک تراژدی ملی است که نهتنها جان عزیزانمان را میگیرد، بلکه اقتصاد کشور را نیز فلج میکند. تا زمانی که دولت، صنعت خودروسازی و مردم هر سه بهطور همزمان برای حل این بحران تلاش نکنند، این چرخه مرگبار ادامه خواهد داشت. وقت آن رسیده که این فاجعه جدی گرفته شود، پیش از آنکه باز هم عزیزان بیشتری را در جادهها از دست بدهیم.
source