در ویدیویی که به تازگی در فضای مجازی دست به دست میشود، زنی با لباسی غیرمتعارف در مکان عمومی دیده میشود؛ اما آنچه بیشتر از خود او به چشم میآید، واکنشهایی است که دیگران نشان میدهند.
به گزارش تجارت نیوز، از نخستین نمونهها از دیوانهانگاری زنان در تاریخ به قرون وسطی و دورههای قبل از آن برمیگردد. در آن زمان بسیاری از رفتارهای غیر متعارف زنان به ویژه در جوامع غربی به عنوان نشانههای “هیستری” شناخته میشد.
دیدگاه اندیشمندان نسبت به زنان
در غرب در تاریخ فلسفه و علم اندیشمندانی بودند که زنان را موجوداتی ضعیف، کم عقل و یا حتی دیوانه تصورمیکردند؛ شاید شما نیز این جملات را شنیده باشید:
پدر روانکاوی (فروید) معتقد بود زنان به طور طبیعی در فرایند روانی خود به گونهای ناقص هستند و آنها را موجودات ثانویه لقب داده بود. شوپنهاور زنان را یک نسخه ضعیف از مردان میدانست که فاقد ارادۀ آزادند. ژان ژاک روسو زنان را فاقد ظرفیتهای فکری مشابه مردان برمیشمرد. نیچه هم بارها درباره زنان نظرات بحث برانگیز و زن ستیزانهای داشته است.
در ایران نیز در مقاطعی هرگونه اعتراض یا نارضایتی زنان به سیستم اجتماعی به عنوان یک ویژگی دیوانه وار توصیف میشد.
در ادبیات فارسی نیز برخی از شاعران و متفکران به طور ضمنی یا آشکار زنان را در برابر مردان موجودات کم عقل یا ناتوان معرفی کردهاند.
همان طور که پیشتر اشاره شد؛ در بسیاری از موارد زنان به عنوان موجودات کم عقل، غیر عقلانی و حتی دیوانه در نظر گرفته میشدند که تنها در نقشهای خاصی چون مادر یا همسر میتوانستند به طور طبیعی به زندگی اجتماعی و اقتصادی بپردازند.
اگرچه در حال حاضر بسیاری از این دیدگاهها رد شدهاند؛ اما هم چنان در فرهنگها و جوامع مختلف نشانههایی از این تفکرات وجود دارد.
زنان و بیماری روانی در دنیای مدرن؛ آیا وضعیت تغییر کرده است؟
در قرن بیستم با ظهور علم روانشناسی و روانپزشکی این تفکر که زنان به طور خاص مستعد بیماریهای روانی هستند به تدریج کمرنگ شد؛ با این حال هنوز هم زنان به طور نامتناسبی بیشتر از مردان تحت درمانهای روانی قرارمیگیرند.
بر اساس آمار جهانی زنان دو برابر بیشتر از مردان در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب قرار دارند. در ایران حتی دهههای اخیر زنان به دلیل نارضایتیهای اجتماعی، اقتصادی و یا خانوادگی گاهی به عنوان نامتعادل روانی شناخته شدهاند .
با وجود اینکه تغییرات در نگرش عمومی به کندی پیش میرود اما از نظر فرهنگی، اجتماعی زنان دیگر نمیخواهند خود را در قالب دیوانگان اجتماعی، محدود ببینند.
درسطح جهانی زنان همواره بیش از مردان تحت تاثیر این انگاره قرار گرفتند و در واقع زنان به طور عمدی و سیستماتیک از دایره عقلانیت و ذهنیت اجتماعی طرد شدهاند.
هنوز هم در بسیاری از نقاط جهان هرگونه رفتار یا خواستهای که از نظر جامعه غیر قابل قبول باشد به ویژه از سوی زنان به روان بیمار آنها نسبت داده میشود.
وقتی زنی در مکان عمومی با پوشش کمتر از عرف متوسط جامعه ظاهر میشود، این کار میتواند به عنوان یک چالش اجتماعی تلقی شود؛ بسیاری از اوقات به جای برخورد به صورت موردی و بررسی دلایل، مسئله به طور ساده به بیماری روانی نسبت داده میشود که برای جلوگیری از اثرات منفی آن در نظر جامعه مطرح میشود؛ به گونهای که گاه انسان تصور میکند، چرا در سالهای اخیر این قدر زنان روانی در جامعه زیاد شدهاند که هر از گاهی خبری از آنها رسانهای میشود و جالبتر آنکه چرا به تازگی روانی ها فقط کم لباس می شوند؟ چرا روانی ها همه زن هستند و چرا جامه از تن میدرند؟!
استفاده از برچسبهای روانی یکی از شیوههای رایج در برخورد با افرادی است که به طور آشکار از هنجارهای اجتماعی و قانونی تخطی میکنند. برچسب زدن به آنها با واژههایی مانند بیماری روانی یا اختلالات روانی همراه است.
معمولا زنان به عنوان افرادی که نیاز به کنترل و نظارت بیشتری دارند، دیده میشوند و هرگونه رفتار غیرمتعارف از سوی زنان بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و در رسانهها برجسته میشود.
نادیده گرفتن رفتارهای روانی در مردان
در بسیاری از موارد به رفتارهای غیر متعارف یا ناهنجار از سوی مردان در جامعه با همان شدت که در مورد زنان مورد بررسی قرار میگیرد، واکنش نشان داده نمیشود. در بسیاری از جوامع مردان آزادی بیشتری در بروز رفتارهای غیر متعارف دارند و به همین دلیل کمتر به برچسبهای روانی یا اجتماعی دچار میشوند.
رفتارهای روانی در مردان یا به سادگی نادیده گرفته میشود و یا به طور غیر رسمی مدیریت میشود. چنین امری ممکن است به خاطر تصوراتی باشد که رفتارهای “خشن” یا “عصبی” مردان در قالب رفتارهای طبیعی مردانه پذیرفته میشود؛ در حالی که هرگونه رفتار غیرعادی زنان فورا به اختلالات روانی نسبت داده میشود.
کارشناس روانشناسی در این باره میگوید: “زمانی که به افراد به ویژه زنان برچسب اختلالات روانی زده میشود؛ در واقع جامعه و رسانهها به جای پرداختن به علل عمیقتر مشکلات اجتماعی به راه حلهای سریع روی میآورند.
شاید ایده کلینیک ترک بیحجابی در تهران نیز زاییده همین تفکرباشد که در آبان ۱۴۰۳ راه اندازی شد. زنانی که باید در کلینیک تحت مداوا قرار گیرند تا ترک کنند وطراح کلینیک مذکور این اقدام را پاسخ به مراجعات متعدد خانواده و دختران برمی شمرد. بودجه قابل توجهی هم به آن تعلق گرفت که در حال حاضر خروجی چنین طرحی در هالهای از ابهام قرار دارد.
در حالی که اغلب روانشناسان اعتقاد دارند که مشکلات روانی علت اصلی بدحجابی نیست و لزومی به درگیر کردن زنان در چنین برنامههای درمانی وجود ندارد.
پرواضح است که نگاه روان پزشک نمایانه درخصوص چنین موضوعاتی به منزله استفاده نادرست از زبان روان شناسی در حل چالش موجود است؛ در حالی وظیفه روان شناسی، درک زمینه های اجتماعی و روانی کنش های فردی ست ، نه فقط داوری اخلاقی.
*توضیح:
فرض نویسنده در گزارش بالا این است که آن رفتار از شخص به صورت خودانگیخته و هدایت ناشده سرزده در حالی که این دیدگاه یا شایعه هم وجود دارد که چه بسا کار برخی مخالفان اجرا نشدن حجاب حداکثری باشد به قصد تحریک جامعه و القای این که پوشش اختیاری به برهنگی میانجامد تا با آن اجبار و جریمه و خشونت علیه زنان را توجیه کنند. ادعایی که البته اثبات آن آسان نیست.
منبع: عصر ایران
source