در مقاله پیش رو به برخی حقایق جذاب درباره ناوهای هواپیمابر اشاره میکنیم.
ناوهای هواپیمابر را میتوان شگفت مدرن نیروهای دریایی کشورهای گوناگون دانست. این ناوها در دریاها تردد میکنند تا قدرت کشورهای تولید کننده خود را به رخ کشیده و روی افکار عمومی تأثیر بگذارند. ناوهای موردبحث با ساختارهای بسیار عظیم خود جزو بزرگترین کشتیهای دنیا به شمار میروند و توانایی حمل چند ده فروند جت جنگنده را دارند. ناوهای هواپیمابر به عنوان پایگاههای هوایی متحرک عمل میکنند و به خاطر استفاده از جنگندههای پیشرفته در دنیا اهمیت فزایندهای پیدا کردهاند. درک مقیاس و ابعاد ناوها تا زمانی که از نزدیک آنها را ندیده باشید کار سختی خواهد بود. این کشتیهای عظیمالجثه امکان تیک آف و فرود از روی آب را میسر میکنند و به خاطر ویژگیهای جالبی که دارند میخواهیم برخی حقایق مهم درباره آنها را به اشتراک بگذاریم.
آنچه در این مطلب میخوانید:
میزبان هزاران خدمه
اگر یک ناو هواپیمابر را از نزدیک دیده یا درباره آنها اطلاعاتی داشته باشید حتماً میدانید که ناوها چقدر بزرگ هستند. ابعاد بسیار بزرگ به همراه فضای زندگی نسبتاً تنگ باعث شده امکان حضور افراد زیادی در آنها میسر باشد. در واقع از ناوها به عنوان شهرهای شناور نام برده میشود زیرا ابعاد آنها بسیار بزرگ است. بزرگترین ناو هواپیمابر دنیا میتواند در حداکثر محدودیتهای خود بین ۵ تا ۶ هزار نفر را حمل کند. ناو جرالد آر فورد آمریکا بیش از ۴ هزار پرسنل دارد درحالیکه ناو HMS کوئین الیزابت فضای کافی برای حمل ۱۶۰۰ نفر را فراهم کرده است. تقریباً نیمی از نفرات یاد شده مسئول حفظ و نگهداری تمامی بخشهای ناو هستند.
فرایند دشوار فرود جنگنده روی ناو
شاید این مورد امری بدیهی به نظر برسد اما فرود یک جنگنده روی ناو هواپیمابر بسیار سختتر از فرود عادی خواهد بود. عرشه ناو نه تنها بسیار کوچکتر از باند استاندارد است بلکه یک هدف متحرک نیز محسوب میشود. ناوها علاوه بر اینکه جابجا میشوند بلکه تحت تأثیر موجهای آب قرار دارند. همچنین محیط اقیانوسها باعث محدودیت میدان دید شده و وزش بادهای شدید نیز فرود را سختتر میکنند. همین موضوع درباره بالگردها و هواپیماهای بال ثابت نیز صدق میکند. فرایند فرود جنگندهها روی ناوها به حدی چالشبرانگیز است که نیروی دریایی آمریکا در حال بررسی راههایی برای خودکارسازی این فرایند است.
طول بیش از ۶ متری پرههای ناو هواپیمابر
برای درک درست از بزرگی ناوهای هواپیمابر کافی است به برخی تجهیزات بکار رفته در آنها نگاه کنید. پرهها ساختارهای فلزی هستند که نیروی رانش کافی برای حرکت ناو در آب را فراهم میسازند. واضح است که ابعاد پرهها باید به حد کافی بزرگ باشد اما زمانی که ابعاد آنها را با نسخههای دیگر مقایسه میکنید واقعاً به بزرگی پرههای ناوهای هواپیمابر پی میبرید. پرههای نصب شده در ناو HMS کوئین الیزابت و پرنس ولز قطر بیش از ۶.۷ متری دارد. طول هر شفت این پرهها بیشتر از یک خودروی سواری است. ناوهای یاد شده از دو پره برنز آلومینیوم نیکل استفاده میکنند و وزن هریک از آنها به ۳۳ تن میرسد و توانایی تولید ۵۰ هزار اسب بخار قدرت را نیز دارد. اما پرههای بکار رفته در ناوهای آمریکایی بزرگتر هستند. ناو کلاس نیمیتز از چهار پره ۳۰ تنی که هریک قطر ۷.۶ متری دارد استفاده میکند. این پرهها به حدی بزرگ هستند که گرم شدنشان حدود ۱۰ دقیقه تولید میکشد. پرههای یاد شده با شفتهایی که حداکثر ۵۶ متر طول دارند به موتورها وصل شدهاند.
سرعت سورپرایز کننده
شما احتمالاً فکر میکنید ابعاد بسیار بزرگ و وزن سنگین باعث میشود ناوها با سرعت کمی حرکت کنند. البته که حرکت چنین سازههایی کار راحتی نیست و سرعتشان در مقایسه با کشتیهای معمولی کمتر است اما واقعیت چیز دیگری خواهد بود. در واقع ناوهای هواپیمابر جزو سریعترین کشتیها هستند و میتوانند حتی از برخی زیردریاییها سریعتر باشند. ناوهای کلاس فورد و نیمیتز آمریکا سرعت ۵۶ کیلومتر در ساعت دارند و به خوبی میتوانند از خطرات فرار کنند. البته نیروی دریایی آمریکا سقف سرعت این ناوها را تائید نکرده و تنها به سرعت فراتر از ۳۰ نات اشاره کرده است. برای مقایسه باید گفت ناو کوئین الیزابت بریتانیا میتواند به سرعت حدود ۶۱ کیلومتر در ساعت دست یابد.
سازه بسیار بزرگ
ناوهای هواپیمابر بنا بر ماهیت و عملکرد خود سازههای بسیار بزرگی دارند. هواپیماهای متنوعی روی عرشه این ناوها فرود میآیند و با اینکه باند فرود روی عرشه نسبت به باندهای زمینی بسیار کوچکتر است اما بازهم باید فضای کافی داشته باشد. حتی کوچکترین ناو هواپیمابر نیز در مقایسه با کشتیهای جنگی دیگر ابعاد بزرگی دارد و برای مثال میتوان به ناو شارل دوگل فرانسه اشاره کرد که طولش به بیش از ۲۵۹ متر رسیده و وزنش در حداکثر حالت ۴۲۵۰۰ تن خواهد بود. البته دو ناو کوئین الیزابت بریتانیا و شاندونگ چین وزن فراتر از ۶۰ هزار تنی دارند؛ اما از نظر ابعاد ناو کلاس نیمیتز و فورد آمریکا هستند که پادشاه دریا لقب میگیرند. حداکثر وزن این ناوها به حدود ۱۰۰ هزار تن میرسد و طولشان نیز بیشتر از ۳۳۵ متر است.
قوای محرکه متنوع
ناوهای مدرن آمریکایی همچون کلاس نیمیتز و فورد از راکتورهای هستهای برای تولید قدرت و حرکت در دریا استفاده میکنند. این راکتورها مزیتهایی نسبت به قوای محرکه بخار سنتی دارند. باید دانست ناوهای یاد شده معمولاً نیازی به سوختگیری مجدد و مشابه ناوهای دیگر نخواهند داشت و از آنجایی که سوخت در راکتور قرار دارد بنابراین فضای زیادی هم اشغال نمیشود. البته تعداد ناوهای مجهز به راکتور هستهای زیاد نیست و جدای از آمریکا فقط ناو شارل دوگل فرانسه دارای راکتور هستهای است. اکثر ناوهای دیگر از سوختهای مرسوم استفاده میکنند؛ مثلاً ناو HMS کوئین الیزابت بریتانیا از ژنراتورهای دیزلی بزرگ استفاده کرده و برخی دیگر دارای توربینهای گازی هستند که از نظر راندمان در سطح پایینتری نسبت به راکتورها قرار میگیرند اما هزینه ساخت و نگهداری بسیار پایینتری دارند. ناو ادمیرال کازنتسف روسیه وضعیت منحصربهفردی دارد زیرا از مازوت به عنوان سوخت استفاده میکند. اگرچه کشتیهای قدیمی از مازوت استفاده میکردند اما امروزه به ندرت شاهد بهکارگیری مازوت به عنوان سوخت هستیم زیرا سمی بوده و امکان آتشسوزی آن بالاست و در حین استفاده هم دود سیاه زیادی را ایجاد میکند.
حضور در دریا به مدت طولانی
ناوهای هواپیمابر قرار است به عنوان پایگاههای هوایی متحرک که میتوانند در سراسر دنیا حرکت کنند عمل نمایند تا به این ترتیب امکان پشتیبانی از جنگندهها وجود داشته باشد؛ اما یک ناو هواپیمابر تا چه میزان میتواند در دریا باقی بماند؟ پاسخ این سؤال به نوع ناو بستگی دارد اما مدتزمان آن بسیار بیشتر از چیزی است که تصور میکنید. ناوهایی که از راکتور هستهای استفاده میکنند معمولاً به مدت نامحدودی میتوانند روی آب باقی بمانند و نیازی به سوختگیری نداشته باشند چراکه راکتور هستهای میتواند تا چندین دهه بدون نیاز به سوخت جدید کار کند؛ اما آنچه باعث محدودیت ناو میشود فاکتورهایی همچون آب و غذاست. کشتیهای ویژهای وجود دارند که این مایحتاج را تأمین میکنند تا حتی نیازی به حضور در بندر هم نباشد. شاید برخی افراد تصور کنند خدمه ناوها از حضور بلندمدت ناراحت خواهند بود اما اینطور نیست و درون آنها تأسیساتی همچون باشگاههای ورزشی، مراکز پزشکی و… وجود دارد.
هزینه ساخت چند میلیارد دلاری
بزرگترین ناوهای هواپیمابر را میتوان از نظر ابعاد با کشتیهای کروز بسیار بزرگ مقایسه کرد هرچند از نظر هزینه های تولید یک ناو هواپیمابر مقایسه درستی وجود ندارد. درحالیکه هزینه ساخت کشتی کروز مشهور نماد دریاها ۲ میلیارد دلار اعلام شده، هزینه ساخت جدیدترین ناو آمریکا یعنی یو اس اس جرالد آر فورد به ۱۳ میلیارد دلار میرسد که از این مبلغ حدود ۵ میلیارد دلار برای تحقیق و توسعه صرف شده است. بخش اعظم هزینهها به متریال موردنیاز برای ساخت ناوها اختصاص دارد؛ مثلاً برای ساخت یک ناو به بیش از ۶۰ هزار تن فولاد نیاز است و حداقل ۲۵۰۰ نفر نیز روی پروژه کار میکنند. البته هزینه ساخت ناو کوئین الیزابت بریتانیا چیزی حدود ۸ میلیارد دلار بوده است.
هزینههای نگهداری بسیار بالا
نه تنها فرایند ساخت ناوها بسیار هزینهبر است بلکه برای نگهداری از آنها نیز باید هزینه زیادی را متحمل شد. گفته میشود هزینههای نگهداری و عملیاتی ناو یو اس اس جرالد آر فورد در کل دوران استفاده از آن به میلیاردها دلار خواهد رسید که هنوز هم در مقایسه با هزینههای نگهداری ناو قدیمی کلاس نیمیتز کمتر است. تخمینها نشان داده استفاده از ناو جدید آمریکا باعث صرفهجویی حدود ۵ میلیارد دلاری میشود. همچنین گفته میشود هزینه نگهداری ناو کوئین الیزابت به ۱۲۴ میلیون دلار در سال میرسد به این معنی که نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا در روز حدود ۳۴۰ هزار دلار را صرف نگهداری این ناو میکند. همچنین هزینه نگهداری سالانه ناو کلاس نیمیتز آمریکا بیش از ۲۳۰ میلیون دلار تخمین زده شده است. هزینههای نگهداری این ناوها به گونهای است که حتی بسیاری از افراد نمیتوانند به آن فکر کنند. برخی گزارشها حاکی از عدم کارکرد درست سیستم دفع فاضلاب ناوهای یو اس اس جورج اچ دبیلو بوش و جرالد آر فورد بوده و گرفتگیهای مکرر این سیستم باید با مخلوط ویژهای که حاوی اسید است رفع شود. این فرایند در هر بار هزینه ۴۰۰ هزار دلاری دارد.
ظهور ناوهای هواپیمابر در جنگ جهانی اول
بیشک ناوهای موردبحث پدیدهای نوظهور در تاریخ کشتیهای جنگی هستند و این موضوعی قابلدرک خواهد بود زیرا تا قبل از اختراع هواپیماهای موتوردار نیازی به ناو هواپیمابر نبوده است. البته در اوایل قرن بیستم بود که سران کشورها اهمیت و پتانسیلهای نظامی هواپیماها را درک کردند و سریعاً برای تولید نسخههای نظامی هواپیماها دستبهکار شدند. تا پایان جنگ جهانی اول هواپیماها کاملاً همهگیر شده بودند و اینجا بود که نیاز به ساخت ناوهای هواپیمابر احساس شد. نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا در جنگ جهانی اول ناو هواپیمابر با عرشه پروازی کامل را ساخت هرچند تا زمان پایان جنگ فرایند ساخت آن کامل نشد. نیروهای نظامی دیگر کشورها کار مشابهی را انجام دادند و تا اوایل دهه ۲۰ میلادی هم آمریکا و هم ژاپن ناوهایی با قابلیت حمل هواپیماهای کوچک را تولید نمودند. البته ریشه این ناوها به قبلتر و قرن ۱۹ بازمیگردد زمانی که نیروی دریایی بریتانیا از برخی کشتیها برای ارسال کایتها و بالنها به منظور تبلیغات در قلمروی دشمنان خود استفاده میکرد.
source